مقاله ارزیابی کاندیداتوری سمعک

دانلود مقاله ارزیابی کاندیداتوری سمعک

مقدمه
اگر چه تصمیم برای استفاده از سمعک نهایتاً به وسیله بیمار گرفته می شود، بسیاری از بیماران در مورد این که آیا آن ها باید سمعک بگیرند و برای پیشنهاد و توصیه به متخصص بالینی متوسل شوند یا نه مردد خواهند بود. این توصیه باید به غیر از آستانه تن خالص، بسیاری از فاکتورها را به حساب آورد.
انگیزه اولیه برای گرفتن سمعک، عامل تعیین کننده ای برای تداوم استفاده از سمعک از سوی بیمار به شمار می آید. انگیزه بیمار نشان می دهد که تعادلی بین مزایا و معایب سمعک وجود دارد یا نه. جدا از این که همه این انتظارات مثبت و منفی واقعی هستند یا نه. مزایای مورد انتظار بیمار تحت تأثیر میزان ناتوانی و معلولیتی که او احساس می کند دارد قرار می گیرد. ناتوانی، میزان مشکلی را که شخص برای شنیدن در وضعیت های مختلف دارد توصیف می کند در حالی که معلولیت، میزان ناتوانی فرد برای شرکت در فعالیتها به دلیل کاهش شنوایی را نشان می دهد. معایب به طور بالقوه شامل اثر استفاده از سمعک در تصور ذهنی بیمار از خود است. مزایا و معایب مورد انتظار سمعک تحت تأثیر آن چه که دیگران درباره سمعک به بیمار می گویند، قرار می گیرد. متخصص بالینی باید تلاش کند تا انتظارات بیمار را کشف کند و آنهای را که به طور غیرواقعی کم اند و یا به طور غیرواقعی زیادند اصلاح کند. اگر چه سمعکها در سکوت و در نویز کمک کننده اند، اما کمک بیشتری در سکوت دارند، بنابراین اگر بیمار به کمک شنوایی در مکان های ساکت نیاز داشته باشد، محتمل تر است که سمعک ارزشمند باشد و مورد استفاده قرار گیرد.
وقتی متخصص بالینی با بیمار دچار نقص شنوایی برخورد می کند که سمعک را نمی پذیرد، او باید دریابد که آیا این عدم پذیرش به این دلیل است که بیمار از کم شنوایی خود آگاهی ندارد، به مشکل آگاه است اما نمی خواهد وجود سمعک را بپذیرد، یا این که به کم شنوایی خود اعتراف می کند اما نمی خواهد هیچ کاری برای آن انجام دهد. اگر مورد آخر درست است،دلایل بیمار نیز باید کشف شود.
مشکل بیمار در استفاده از سمعک ، به مقدار زیادی در کارآیی آن اثر می گذارد. بنابراین متخصص بالینی باید مهارت های دستی بیمار را هنگام مشخص کردن کاندیداتوری و نوع سمعک مورد توجه قرار دهد. بیماران دارای وزوز اغلب درمی یابند که استفاده از سمعک مشکلاتشان را کم می کند، بنابراین وزوز به صورت مثبت بر کاندیداتوری اثر می گذارد. وجود اختلال پردازش مرکزی و سن بالا هر دو می توانند بر کاندیداتوری اثر گذارند، ولی به طور کارآمد، برای تحت تأثیر قرار دادن توصیه متخصص بالینی قابل پیش بینی نیستند.
در افرادی با کم شنوایی شدید تا عمیق ، احتمال آن که کاشت حلزون کارآمدتر از سمعک باشد، بیشتر است. مفیدترین شاخص برای این که چه وسیله ای برای آنها بهتر است، امتیاز گفتاری است که آن ها در ازای فیتینگ خوب سمعکها پس از چند سال که به آن ها عادت کردند، دریافت می کنند. برای نوزادان غیرممکن است که تصمیم برای کاشت حلزون در ابتدا بر اساس آستانه های شنوایی با سمعک یا بدون سمعک باشد ( و همچنین به عدم منع موارد پزشکی یا روانی نیاز دارد).
در صورتی که بیمار تمایلی به عمل کاشت حلزون نداشته باشد، سمعک های ویبروتکتایل و الکتروتکتایل جانشین سودمندی برای افراد ناشنوا به منظور دریافت تحریک شنیداری مفید از سمعک هستند. همچنین برای افرادی که کاشت حلزون از نظر پزشکی یا مسائل روانی مناسب نیست، این سمعکها مفیدند. آموزش تلفیق اطلاعات لامسه ای با اطلاعات بینایی ضروری است.
استفاده از سمعک نباید صرفاً به این دلیل که امتیاز آزمون های گفتاری با هدفون کمتر از یک ملاک قراردادی است چشم پوشی شود. از سوی دیگر، مشکلات ادیولوژیکی / پزشکی متعددی وجود دارد که باعث می شود فیتینگ سمعک تا حل علت این مشکلات به تأخیر افتد.
بنابراین یک متخصص بالینی باید تعداد زیادی از فاکتورهایی که ممکن است کاندیداتوری سمعک را تحت تأثیر قرار دهند، مورد ملاحظه قرار دهد. هیچ کدام از فاکتورهای موجود را که چنین اثر قوی دارند، نمی توان نادیده گرفت.
سمعک تجویز شود یا نشود، سؤال این است. به طور دقیق تر، چه موقع متخصص بالینی باید یک بیمار مردد را تشویق کند تا سمعک بگذرد، و چه موقع باید به بیمار مشاوره دهد که سمعک احتمالاً مفید نیست. تصمیم گیرنده نهایی برای این که سمعک گذاشته شود، بیمار (یا یک خویشاوند نزدیک او) خواهد بود. اگر بیمار تحت هر شرایطی مردد باشد، متخصص بالینی می تواند به طور عمده روی این تصمیم اثر گذارد. قسمت سخت برای متخصص بالینی شناخت این مسئله است که به چه روشی و چگونه به طور قوی، فعالیت کند.
مطالعات کم شنوایی نشان داده اند که بسیاری از افراد مبتلا به کم شنوایی از سمعک استفاده نمی کنند. تقریباً ۱۰ تا ۱۶ درصد از جمعیت بزرگسال گزارش داده اند که در شنوایی مشکل دارند. اگر ما روش ادیومتریک را برای تعیین مشکلات شنوایی به کارگیریم، ۱۶ درصد از جمعیت بزرگسال کم شنوایی بیش از dBHL 25 در میانگین ۴ فرکانس در گوش بهتر و ۷ تا ۸ درصد کم شنوایی بیش از dBHL 35 خواهند داشت. مطالعات مختلف نشان می دهند که از افرادی که به نظر می رسد کم شنوایی دارند و آنهایی که به طور عینی کم شنوایی دارند، فقط ۱۴ تا ۲۴ درصد دارای سمعک هستند. بنابراین، تقریباً از هر ۵ نفر کم شنوا ۴ نفر، سمعک ندارند.
آیا همه این افراد کاندید خوبی برای سمعک هستند، اگر می توانستند متقاعد شوند که سمعک بگذارند، یا آیا آن ها تصمیم خوبی گرفته اند که برایشان ، معایب عملکردی و روانی بر فواید آن ارجح است؟ تحقیقات نشان می دهند که وقتی این افراد خواستار سمعک می شوند و به آن ها فرصت استفاده از آن داده می شوند، در می یابند که سمعک مفید است و به استفاده از آن ادامه می دهند. (۱۹۹۷) kochkin با استفاده از ارزیابی های خود ارزیابی برآورد کرد تعداد افرادی که می توانند از سمعک بهره مند شوند، حداقل دو برابر تعداد افرادی است که در حال حاضر دارای سمعک اند. به هر حال، تا زمانی شواهد مجربی ثابت شده ای وجود نداشته باشد، ما نخواهیم فهمید که چه نسبتی از جمعیت از سمعک سود می برند. اپیدمیولوژیست ها تنها کسانی نیستند که درباره این که چه تعداد از مردم به سمعک نیاز دارند، مرددند. هر متخصص بالینی می تواند انتظار داشته باشد بیماران زیادی را ببیند که درباره این که سمعک به آنها کمک خواهد کرد یا نه مرددند.
دو جنبه کلی برای این سؤال که آیا یک شخص از سمعک بهره مند خواهد شد وجود دارد: شخص به اندازه کافی کم شنوا است یا خیلی کم شنواست؟ همان طور که خواهید دید، در آغاز، این سؤال ها را نمی توان از روی ادیوگرام پاسخ داد. دومین سؤال می تواند به طرز دیگری بیان شود که شخص از سمعک استفاده بیشتری خواهد برد یا کاشت حلزون یا tactile aid؟ این فصل بعضی از فاکتورهایی را که باید هنگام تصمیم برای توصیه سمعک به بیمار مورد ملاحظه قرار گیرد، تعیین می کند.
 
۱. ۸ حد پایین کم شنوایی قابل کمک
تلاش های بسیاری برای یافتن میزان کم شنوایی تن خالصی که می تواند بین آن دسته از افرادی که از سمعک سود می برند و آن هایی که از سمعک بهره مند نمی شوند افتراق دهد، صورت گرفته است. همه این تلاش ها، به طور دیدنی ناموفق بوده اند. در نگاه اول، این مسئله تعجب آور به نظر می رسد. در نهایت، استنباط می شود که هر فردی با کم شنوایی شدید، از سمعک بهره بسیاری خواهد برد و فردی با شنوایی نرمال، از سمعک بهره نمی برد. بنابراین چرا غیرممکن است میزان کم شنوایی که باعث افتراق افرادی که از سمعک بهره می برند و آن هایی که بهره مند نمی شوند را پیدا کنیم؟
پاسخ این است که برای این مقادیر بینابینی کاهش، سایر فاکتورها بیشتر از ادیوگرام سودمندی از سمعک را تحت تأثیر قرار می دهند. قوی ترین این فاکتورها را می توان، انگیزه شخص برای به دست آوردن سمعک در نظر گرفت. البته، انگیزه واقعاً در نتیجه تعدادی از فاکتورهای مثبت و منفی ایجاد می شود. این فاکتورها عبارتند از :
آگاهی از افت شنوایی: آیا بیمار (واقعاً) فهمیده و (از نظر احساسی) پذیرفته که مکانیزم شنوایی اش نرمال نیست؟ آیا بیمار کاملاً از وجود نقص شنوایی آگاه است؟ مثلاً، وقتی که بیماران به سایر افرادی که زیرلبی صحبت می کنند، می گویند که این، علت مشکلشان است ممکن است عدم آگاهی از افت، یا عدم تمایل برای پذیرفتن این که افت وجود دارد را نشان دهد.
نیازها : چه مدت، بیمار در موقعیتی قرار می گیرد که نسبت به آن چه برای عملکردش به طور مؤثر نیاز است، با وضوح کمتری می شنود؟ متناوباً ، چه مدت بیمار در موقعیتی است که به تمرکز بسیار زیادی نیاز است و به سرعت از این کار خسته می شود؟ به عبارت دیگر، بیمار چه میزان ناتوانی شنوایی دارد؟ مهمتر از همه آن که، بیمار به چه میزان از ناتوانی شنوایی آگاه است؟
پیامدها: آیا ناتوانی شنوایی باعث شده که بیمار از فعالیت هایی که در صورت عدم ناتوانی دوست داشته انجام دهد، خودداری کند، یا باعث شده که بیمار احساس منفی از زندگی داشته باشد؟ به عبارت دیگر، بیمار چه میزان معلولیت شنوایی دارد؟ مهمتر از همه آن که، بیمار از این معلولیت چه احساسی دارد؟ بحث بیشتر روی تفاوت بین آسیب، ناتوانی، و معلولیت را می توانید در (۱۹۹۱)Stephens and Hetu ببینید.
دیدگاه فردی: آیا بیمار تصور می کند که با استفاده کردن از سمعک، مردم به او به دید منفی نگاه می کنند؟ وجود سمعک باعث می شود که مردم به استفاده کننده از سمعک به عنوان یک فرد مسن و کم هوش نگاه کنند، اما مسئله مهم این است که آیا و چگونه بیمار قویاً به این مسئله معتقد است؟
استفاده کنندگان از سمعک، واقعاً دیدگاه مثبت تری نسبت به افراد دچار نقص شنوایی که از سمعک استفاده نمی کنند دارند، اگر چه مشخص نیست که آیا سمعک به طور مثبت در دیدگاه فردی مؤثر است، یا افرادی با دیدگاه مثبت محتمل تر است که از سمعک استفاده کنند. بسیاری از بیماران، ترجیح می دهد که دیدگاهشان ناکارآمدی اجتماعی باشد تا نقص شنوایی. بنابراین دیدگاه آن ها ممکن است با عدم آگاهی از افتشان بهتر حفظ شود.
سودمندی مورد انتظار: بر اساس گفته های سایر استفاده کنندگان از سمعک، کاروران پزشکی و یا مشاهده سایر افرادی که سمعک استفاده می کنند، بیمار فکر می کند که سمعکها چه سودمندی خواهند داشت؟
تأثیر سایر افراد: آیا بیمار به جستجوی بازتوانی تشویق می شود یا حتی از این کار بازداشته می شود؟ تقریباً نیمی از کاندیداهای سمعک، برای گرفتن سمعک به طور مثبت تحت تأثیر خانواده قرار می گیرند. از سوی دیگر، بسیاری از افراد از کمک به جست و جو که با صلاحدید متخصص سلامت انجام می شود، اجتناب می کنند.
ترس یا تردید: آیا بیمار انتظار دارد که برای یاد گرفتن چگونگی کار کردن با سمعک مشکل داشته باشد یا برای کارکردن با آن مهارت نداشته باشد؟ آیا بیمار کم شنوایی همراه با سن را معادل با کاهش کارآیی اجتماعی، یا حتی احساسات، و رد کردن هرگونه تجسم عینی از آن کاهش مثل سمعک می داند؟
هزینه ها: چگونه کل هزینه ها (هزینه های مالی، مزاحمت و دردسر، اثر روی دیدگاه فردی) با پی بردن به سودمندی استفاده از سمعک مقایسه می شود؟
نقص شنوایی: نهایتاً ، نقص شنوایی فیزیولوژیک بیمار در این زمینه مؤثر است، اما نه به این معنی که مشخص کننده میزان نقص، ناتوانی و معلولیتی است که بیمار معتقد است دارد. کاهش انتخاب فرکانسی و جداسازی زمانی که تقریباً وابسته به کاهش حساسیت است به وسیله ادیوگرام نشان داده می شود. علیرغم این موضوع، ادیوگرام تن خالص شاخص بسیار خوبی از میان کلی نقص فیزیکی است، اما شاخص خوبی از ناتوانی و حتی به میزان کمتر از معلولیت نیست.
عدم آگاهی بیماران از مشکلات شنوایی شان، و بنابراین میزان انگیزه آن ها برای انجام کارهایی درباره مشکلشان، به طور قوی مرتبط با این مسئله است که آنها متعاقباً چقدر سمعک را استفاده می کنند. انگیزه در یک زنجیره از مخالفت شدید با بکارگیری سمعک تا اشتیاق زیاد برای به کار بردن آن تغییر می کند. (۱۹۸۱) Goldstein and Stephens چهار نوع نگرش را که برای این زنجیره ترسیم شده ارائه دادند و اظهار کردند که نگرش های منفی ممکن است واقعاً بیان شود یا ممکن است به ذکاوت کلینیکی قابل ملاحظه نیاز داشته باشد تا شناسایی شود.
اگر انگیزه بسیار مهم است، آیا می توان آن را تغییر داد؟ حتی اگر یک بیمار نظرات غیرواقع بینانه درباره هر یک از این عوامل داشته باشد، احتمال دارد که انگیزه کلی او به سمت به دست آوردن سمعک نتیجه ای منطقی از این نظرات باشد: تغییر دادن انگیزه تنها با تغیر عقاید و نظرات اصلی امکان پذیر است متأسفانه، تحقیقات کمی وجود دارد که نشان دهد آیا نگرشها می توانند با مشاوره مناسب پیش از فیتینگ سمعک تحت تأثیر قرار گیرند. (۱۹۹۹) Nobel بررسی کرد که مشاوره می تواند منجر به پذیرش این موضوع از سوی بیماران شود که کم شنوایی شان علت مشکلاتشان است به جای این که مشکلات را به کار سایرین نسبت دهند. خوشبختانه، ما متوجه شدیم که صرف زمان برای فهمیدن نگرانی های بیماران، و دادن اطلاعات و دستورالعمل ها به آن ها، قبل و بعد از فیتینگ سمعک، میزان استفاده بیماران از سمعک را علیرغم نگرش اولیه شان افزایش می دهد.
مثال هایی از این که چگونه می توان نظرات غیرواقع بینانه و غیر مؤثر بیمار را تغییر داد در بخش ۱۲٫ ۱٫ ۸ نشان داده شده است. در ابتدا، ما نشانه هایی مبنی بر این که چه تعدادی از عوامل ، شانس استفاده یا دریافت سودمندی بیمار از سمعک را تحت تأثیر قرار می دهند، بررسی می کنیم.
هنگام خواندن این فصل، شما باید به خاطر بسپارید که افراد دچار نقص شنوایی، نه بطور محو نشدنی، بلکه به طور ناآشکار، قبل از این که به کلینیک شما بیایند به آنها برچسب کاندیدا یا غیرکاندید زده می شود. این طور نیست که کاندیداتوری از پیش تعیین شده باشد، و وظیفه متخصص بالینی این است که تشخیص دهد یک بیمار خاص جزء کدام گروه است. بنابراین اگر متخصص بالینی بررسی کند که آیا فاکتورهایی وجود دارد که از دریافت سودمندی سمعک توسط فرد کم شنوا جلوگیری کند، و اگر چنین است، برای تغییر این فاکتورها چه کاری می توان انجام داد، بیمار بهترین خدمات را دریافت خواهد کرد.

۱٫ ۱٫ ۸ افت تن خالص و شکل ادیوگرام
سودمندی که افراد از سمعک می برند و تعداد ساعاتی در روز که از سمعک استفاده می کنند، با میزان کاهش شنوایی تن خالص افزایش می یابد. متأسفانه، اگر تجزیه و تحلیل به افرادی با کم شنوایی ملایم و متوسط محدود شود، میزان کم شنوایی پیش بینی کننده ضعیفی از استفاده یا سودمندی است. یک مطالعه نشان می دهد که افرادی با ادیوگرام فلت نسبت به افرادی با ادیوگرام شیب دار بیشتر از سمعکشان استفاده می کنند، با این حال سایر مطالعات چنین اثری را نشان نمی دهد. به نظر می رسد که ناتوانی و نقص شنوایی مشخصاً بیشتر در ارتباط با آستانه های شنوایی فرکانس پایین است تا آستانه های فرکانس بالا، اگر چه هر دو محدوده فرکانسی برای شنوایی خوب مهم اند.
با این وجود، گفته شده که افرادی با افت کمتر از dBHL 25، ۳۰، ۳۵ در میانگین سه فرکانس (میانگیHz 500، ۱۰۰۰، ۲۰۰۰) از سمعک سود نخواهند برد اما افرادی با افت بیشتر سودمند خواهند شد. در این گفته، مشکلات بسیاری وجود دارد. هیچ اطلاعاتی برای این گفته وجود ندارد که افت تن خالص نشانه معتبری است از این که چه کسی سود خواهد برد، و اطلاعات کافی برای این اظهار که آن نشانه معتبری نیست، نیز وجود ندارد. مثلاً، از ۹۸ نفر با افت کمتر مساوی dBHL20 در Hz500، ۱۰۰۰ ، و کمتر مساوی dBHL35 در Hz2000، به نظر
می رسید که در ۸۵% آن ها پس از ۶ ماه استفاده، سمعک سرمایه گذاری ارزشمندی بود. این افراد همه افت کمتر مساوی dBHL 25 در میانگین سه فرکانس داشتند.
اگر آستانه های تن خالص به عنوان راهنمایی برای کاندیداتوری استفاده شود، آستانه ها در گوش با افت تن خالص بیشتر باید مورد استفاده قرار گیرد، زیرا به نظر می رسد که آن ها پیشگویی کننده بهتری از کاندیداتوری سمعک نسبت به افت در گوش بهتر، حداقل برای افرادی با افت ملایم تا متوسط در هر دو گوش، هستند. (۱۹۹۳) Haggard and Gatehouse بیان کردند که شنوایی در هر دو گوش باید به درستی محاسبه شود. برای اهداف اپیدمیولوژیکی ، آن ها یک معیار دو بخشی برای کاندیداتوری سمعک پیشنهاد کردند: افت بزرگتر مساوی dB 35 در میانگین چهار فرکانس در گوش بهتر، یا افت بزرگتر مساوی dB 45 در گوش بدتر وقتی که با یک اختلاف dB 15 تا ۳۵ بین گوشی جمع می شود. به هر حال، آن ها برای استفاده از این معیار در تصمیم گیری برای دریافت سمعک توسط فرد، احتیاط کردند.
مشکل دیگر با چنین معیاری برای کاندیداتوری، در ارتباط با جور شدن تکنولوژی در دسترس با نقص است. فرض کنید بیماری آستانه های شنوایی dBHL 0 تا KHZ 2 و افت dB 25 در KHZ 3 و ۴ دارد. در حال حاضر، افراد کمی از جمله نویسنده، در نظر گرفته اند که چنین شخصی از سمعک، سود خواهد برد. اما چرا نه؟ بیمار ناتوانی کمی برای گفتار آهسته یا در سطح متوسط که بوسیله نویز فرکانس پایین، مسک می شود دارد. چگونه کاهش کم در این ناتوانی که به وسیله سمعک ایجاد می شود، در موقعیت های خاص با معایب استفاده از سمعک مقایسه می شود؟ این معایب به طور بالقوه عبارتند از : نگرانی درباره شکل ظاهری، کاهش کیفیت اصوات فرکانس پایین و میانی، هزینه، شنیده شدن نویز داخلی، احتمال اثر انسداد یا حلقه فیدبک، و میزان دردسر کلی با استفاده از یک ابزار مصنوعی.
فرض کنید تکنولوژی در دسترس است که سمعک را قادر می سازد صوتی با کیفیت بالا بدون اثر انسداد یا فیدبک ارائه کند و به صورت یک جعبه قابل پذیرش از نظر ظاهری و با هزینه ای که برای بیمار زیاد نیست، فراهم می شود. اگر معایب حداقل باشد، بیمار ممکن است تصور کند، سمعک ارزشمند است حتی اگر سودمندی کمی هم فراهم کند. در کل، هر معیار اریومتریک باید راه حل های تکنولوژیکی موجود را نیز مورد توجه قرار دهد. انعطاف پذیری سمعک برای تطابق یافتن با اشکال افت غیرمعمول به سرعت در حال افزایش است. نوع کم شنوایی (حسی عصبی یا انتقالی) بر بهره مندی ایجاد شده توسط سمعک اثر می گذارد. هنگام شنیدن بدون سمعک در محیطهایی با سطح پایین و متوسط، شخصی با افت انتقالی توانایی تشخیص گفتار ضعیف تری نسبت به شخصی با افت حسی ـ عصبی با همان میزان کم شنوایی دارد.
با این وجود، شخصی با افت انتقالی سودمندی تشخیص گفتار بیشتری از سمعک نسبت به فرد دارای افت حسی ـ عصبی بدست می آورد. این سودمندی بیشتر تا حدی به این دلیل است که امتیاز بدون سمعک پایین تر است و تا حدی هم به این دلیل است که امتیاز با سمعک بالاتر است. عملکرد بهتر گوش دارای سمعک در افت انتقالی احتمالاً ناشی از فقدان اعوجاجی است که در حلزون و ورای آن برای افراد دارای افت حسی عصبی اتفاق می افتد. (بخش ۱٫ ۱ را ببینید). قبل از فراهم نمودن سمعک برای فرد دارای افت انتقالی جهت جبران افت، اصلاح جراحی باید مورد توجه قرار گیرد.
به طور خلاصه، اگر چه آستانه های تن خالص در ابتدا بحث شد، اما به عنوان تنها شاخص از این که چه کسی از سمعک سود خواهد برد، معتبر نیست. به استثناء افرادی با شنوایی نرمال ( که از سمعک بهره نمی برند و کم شنوایی های شدید ( که بهره ارزشمندی از سمعک می برند) برای سایر افراد با کم شنوایی در این محدوده ، بهتر است آستانه های شنوایی تنها به عنوان راهنمایی برای مسایل آینده مورد استفاده قرار گیرد.
بیمارانی با کم شنوایی متوسط قادر نخواهند بود بخش هایی از سیگنال گفتاری را در اکثر موقعیتهای شنیداری بشنوند. اگر آنها اظهار کنند که هیچ ناتوانی را تجربه نکرده اند و بنابراین نمی خواهند از سمعک استفاده کنند. این مسائل باید بررسی شود. آیا آن ها ناتوانی که دارند را انکار می کنند؟ آیا آن ها سبک زندگی و ارتباطات خود را طوری سازمان داده اند که اثر ناتوانی را به حداقل برسانند؟ اگر مورد دوم است، آیا آن ها از این که مجبور شده اند زندگیشان را تغییر دهند خوشحالند؟ به عنوان مثال، اگر شخصی با شنوایی تقریباً نرمال ناامیدانه، مشتاق به گرفتن سمعک باشد، آیا مشکلاتی که او سعی در حل آن ها دارد، با میزان کم اطلاعات گفتاری که هر فردی با چنین کم شنوایی از دست می دهد، مطابق است؟ آیا انتظاراتش از سمعک واقع بینانه است؟ مشخصاً شخص نیازهایی دارد، اما آیا آن نیازها از نوعی هستند که بتوانند با یک ابزار الکتروآکوستیک برآورده شوند؟

فهرست مطالب
مقدمه
حد پایین کم شنوایی قابل کمک
افت تن خالص و شکل ادیو گرام
توانایی شناسایی گفتار
ناتوانی و معلولیتی که خود بیمار گزارش می کند
محیط شنیداری، ،نیازها و انتظارات
نگرانی های زیبایی شناختی
ظریف کاری و مدیریت
سن
شخصیت
اختلال پردازش شنوایی مرکزی
وزوز
فاکتورها در مجموع
مشاوره با بیمار بی میل
حد بالای کم شنوایی قابل کمک
توانایی فهم گفتار ضعیف
سمعک یا کاشت حلزون
Tactile aid سمعک یا
موارد منع پزشکی فیتینگ سمعک
اظهارات نهایی
منبع


فرمت فایل دانلود فرمت فایل: WORD

تعداد صفحات تعداد صفحات: 91

پس از ثبت دکمه خرید و تکمیل فرم خرید به درگاه بانکی متصل خواهید شد که پس از پرداخت موفق بانکی و بازگشت به همین صفحه می توانید فایل مورد نظر خورد را دانلود کنید. در ضمن لینک فایل خریداری شده به ایمیل شما نیز ارسال خواهد شد. لینک دانلود فایل به مدت 48 ساعت فعال خواهد بود.


مطالب مرتبط