این پاورپوینت به بررسی فرهنگ دفاع مقدس و مبانی اندیشه ای آن پرداخته و به نقش ایثار، شهادت، و روحیه جهادی در تقویت همبستگی و اتحاد ملی اشاره دارد. همچنین بر اهمیت حفظ و انتقال ارزش های دوران دفاع مقدس به نسل های آینده تأکید می کند.
مقدمه
فرهنگ دفاع مقدس یکی از مهم ترین ارکان هویت ملی و دینی جامعه ایران به شمار می آید. این فرهنگ که از دوران هشت ساله جنگ تحمیلی عراق علیه ایران سرچشمه می گیرد، تلفیقی از ارزش های معنوی، اجتماعی، و اخلاقی است که به عنوان یک الگوی مهم در تمامی بخش های جامعه تأثیرگذار بوده است. دفاع مقدس، نه تنها به عنوان یک تجربه جنگی، بلکه به عنوان یک مکتب فرهنگی و معنوی، موجب تقویت روحیه ایثار، فداکاری، و شهادت طلبی در میان مردم شد. این روحیه، به ویژه در میان بسیجیان و رزمندگان، نشان دهنده عزم ملی برای دفاع از میهن و حفظ ارزش های دینی و اجتماعی بود.
فرهنگ دفاع مقدس از ارزش هایی همچون اتحاد و همبستگی ملی، استقامت در برابر دشواری ها، و تلاش برای استقلال و عزت کشور الهام می گیرد. این فرهنگ به جامعه ایرانی کمک کرد تا در مقابل تهدیدات خارجی مقاوم باشد و با تکیه بر ایمان و باورهای دینی، بتواند بحران های سخت را پشت سر بگذارد. علاوه بر این، نقش معنوی دفاع مقدس، به ویژه در تقویت اخلاق و همدلی میان مردم و نیروهای مسلح، اهمیت بسیاری دارد.
مبانی اندیشه ی دفاع مقدس
قرآن
(( وان طائفتان من المومنین اقتتلوا فاصلحوا بینهما فان بغت احدیهما علی الاخری فقاتلوا التی تبغی حتی تفی الی امر الله ))
هرگاه دو طایفه از مومنان با یکدیگر به جنگ پرداختند ، آنها را با هم آشتی دهید ، اما اگر یکی از آن دو گروه ، بر دیگری به ظلم و ستم تاختن آورد ، با گروه باغی مقاتله کنید تا به فرمان خداوند بازگردد و تسلیم شود .
(( وما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال والنساء والولدان الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیا و اجعل لنا من لدنک نصیرا )) .
چرا در راه خدا جهاد نمی کنید و چرا برای آزادی مردان و زنان و کودکان مستضعفی که می گویند : (( خداوندا ! ما را از این وادی ستمگران خارج ساز و برای ما از جانب خود ولی و یاوری قرار ده ، تلاش و کوشش نمی نمایید ؟
(( قاتلو هم حتی لا تکون فتنه و یکون الدین لله )) .
با آنها بجنگید تا فتنه و شرکی باقی نماند و آیین همه ، آیین خدا باشد .
(( الا تفعلوه تکن فتنه فی الارض و فساد کبیر ))
اگر چنین نکنید ، روی زمین را فتنه خواهد گرفت و فساد بزرگی به راه خواهد .
(( ولا یزالون یقاتلونکم حتی یردوکم عن دینکم ان استطاعوا ))
دشمان همواره با شما مقاتله می کنند تا اگر بتوانند شما را از دینتان بازگردانند .
(( ان الذین قالوا ربناالله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه الا تخافوا و لا تحرنوا و ابشروا بالجنه التی کنتم توعدون ))
محققا آنانی که گفتند پروردگار ما خدای یکتا است و بر این پیمان استوا ماندند ، فرشتگان رحمت الهی بر آنها نازل شوند و گویند دیگر هیچ ترسی و اندوهی از گذشته خود نداشته باشید و شما را به آن بهشتی که وعده داده شده اید ، بشارت باد .
(( ثم ان ربک للذین هاجروا من بعد ما فتنوا ثم جاهدوا و صبروا ان ربک من بعدها لغفور رحیم ))
همانا پروردگار تو با مومنانی است که وقتی به فتنه کفار مبتلا شدند ، ناگزیر از شهر و دیار خود هجرت کردند و در راه دین کوشش مستمر و صبر بسیار نمودند. از این پس نیز پروردگارت بر آنان بسیار غفور و مهربان خواهد بود .
(( فلیقاتل فی سبیل الله الذین یشرون الحیوه الدنیا بالاخره و من یقتاتل فی سبیل الله فیقتل اویغلب فسوف نوتیه اجرا عظیما ))
کسانی که حیات دنیا را با آخرت معامله می کنند ، باید در راه خدا بجنگند و کسی که در راه خدا بجنگد ، کشته شود یا پیروز گردد ، بزودی پاداش عظیمی به او عنایت خواهیم کرد .
(( وما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء و الوالدان الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیا و اجعل لنا من لدنک نصیرا )) .
چرا در راه خدا از مردان و زنان و کودکان ناتوان ( در برابر ستمگران ) که می گویند : پروردگارا ! ما را از این شهری که مردم آن ستمگرند بیرون ببر و از جانب خود برای ما سرپرستی معین کن و از خود برای ما یاوری قرار ده ، مقتله و جهاد نمی کنید ؟!
سنت
به خدا سوگند هر آنکه دست دشمن را باز بگذارد و روا دارد
که دشمن گوشت تنش را بخورد و استخوانش را در هم بشکند و پوستش را برکند ، درماندهای بس ناتوان است و در سینه اس قلبی ضعیف می تپد.
تو اگر خواهی چنین باشی ، آزاد هستی که فرومایگی و بزدلی خود را نشان دهی . اما من ، به خدا سوگند ، به دشمن مجال نمی دهم و به تیغ چنان ضربتی به او می زنم که کاسه سرش به پرواز درآید و دست و پایش متلاشی شود و در پایان کار به مشیت پروردگار است .
نهج البلاغه- خطبه 34
(( فوالله ما دفعت الحرب یوما الا و انا اطمع ان تلحق بی طائفه فتهتدی بی و تعشوا الی ضوئی و ذلک احب الی من اقتلها علی ضلالها و ان کانت تبوء باثامها . ))
سوگند به خداوند ! من حمله را هیچ روز به تاخیر نیانداختم ، مگر اینکه طمع داشتم گروهی به من ملحق گردند و به وسیله من هدایت شوند و در پرتو نور من ، بینایی یابند و این وضعیت پیش من ، محبوبتر است تا این که آنها را بر گمراهیشان بکشم ، گرچه کشته شدنشان نتیجه گناه خودشان باشد .
اما بعد بعثت الیکم عبدا من عبادالله لا ینام ایام الخوف و لا ینکل عن الاعداء ساعات الروع ))
اما بعد ، من یکی از بندگان خدا را به سوی شما فرستادم که به هنگام خوف ، خواب به چشم راه نمی دهد و در ساعات ترس و وحشت ، از دشمن هراسی ندارد .
فرمت فایل: پاورپوینت
تعداد صفحات: 35
مطالب مرتبط